شعر آه افسوس
جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۴۱ ب.ظ
به غزلی به ظاهرا کوتاه را در ادامه مطلب سری بزنید.
آه افسوس شد و اشک فراوان شد و رفت ناله ی ما به جهان باده ی مستان شد و رفت
گر چه هر سال بهار ما زمستان دارد کل سال ما ز اندوه زمستان شد و رفت
زیر تقویم نوشته ام که امسال بهاری دارد باز هم اول سال ما زمستان شد و رفت
ای خدا ذکر تو را به لب فقط من دارم پس چرا خانه ی قلب من ویران شد و رفت
و در این پیچ و خم خانه ی ویرانه ی دل نام زیبای تو وادیه ی ایمان شد و رفت
و از این حیث خدای من و تو رحمی کرد که مه اول سال ما بهاران شد و رفت
- ۹۳/۰۱/۰۸